[ad_1]
ببرها پس از تعقیب و گریز، کل حیوان را که حامل طعمه بود شکار کردند و توله را از شکمش بیرون کشیدند.
به گزارش فرارو، این تصادف تلخ توسط تارین رائه، یک رهبر پنج ساله میدانی در حیات وحش آفریقای جنوبی ثبت شد.
او می گوید: «ساعت 9 صبح با مهمانان حرکت می کردم. از رادیو شنیدم که چند شیر نزدیک انبار خوابیده اند. منظره شیرها خیلی خوب نبود و ما هنوز کیلومترها دورتر بودیم. از این منظر تصمیم گرفتم سرعتم را کم کنم.
حدود یک ساعت و نیم بعد به قصر رسیدیم. آنها هنوز دراز بودند، اما نه برای مدت طولانی. بعد از چند دقیقه بلند شدند و به سمت جاده حرکت کردند. با توجه به اینکه این آخر هفته بود، ماشین های زیادی در اطراف بود. یک چیزی که به یاد دارم این است که نمی خواهم حیوان باشم و راه آنها را نمی بندم.
ما شگفتانگیزترین مناظر را داشتیم، زیرا همه شیرها در مسیر جاده حرکت کردند و از ما عبور کردند. ما بسیار هیجان زده بودیم و مهمانان من بسیار خوشحال بودند.
بنابراین تصمیم گرفتیم که آنچه واقعاً باید انجام دهیم این بود که یاد بگیریم چگونه آن را به درستی انجام دهیم. وقتی آنجا بودیم شنیدیم که شیرها برای نوشیدن به کنار آب آمده اند. بعد از چند متری یلدار آمد تا آب بخورد و مستقیم به جایی که شیرها بودند رفت.
احساس می کنم چیزی شرافتمندانه است. به سمت پایین جاده رفتیم. تصمیم گرفتم به سمت گله ییل یاردار بروم و از ترافیک دور شوم. اگر فکر می کنید یک شکارچی در حال شکار است، بهترین کار این است که شکار کنید، نه شکار.
ما نقاطی را پیدا کردهایم که میتوانیم هم یلدارها و هم ببرهایی را که از دور میآیند، ببینیم. لحظه ای که شیری به بالای تپه رسید و یلدار را دید، بلافاصله خم شد. گله به تپه نزدیک شد و نمی دانست چه چیزی در انتظار اوست.
در حالی که آنها در چند متری شیر بودند، او به زمین افتاد و به سمت آنها دوید. گله ها برگشتند و برای جان خود دویدند. متأسفانه یکی از متخلفان مرتکب اشتباه شد و جان باخت. شیر موفق شد و برگشت. بقیه شیر از دو نر جوان، یکی از دیگری و کل آن از دیگری می آمد. در کمال تعجب، شیر برای لحظه ای غذا را رها کرد و سعی کرد فرار کند، اما فایده ای نداشت.
وقتی به زمین خورد، بازی تمام شده بود. برای حدود سه دقیقه از تعقیب و کشتن تمام یاردها از طریق شیرها خودداری کنید. آدم در حین تماشا نمی تواند چنین چیزهایی را ببیند.
من به ملاقات کننده نگفتم که انگار باردار است، اما او بلافاصله جنین را از شکم مادرش بیرون کشید. این یک بخش احساسی واقعی از کل ماجرا بود. مدتی غذا خوردن او را تماشا کردیم و رفتیم.
در پنج سالی که به عنوان راهنمای صحرایی کار کرده ام، این شکار ششم موفقیت آمیز بوده است و به اندازه کافی از آن امتیاز برخوردار بوده ام تا شاهد آن باشم. من تلاش های زیادی دیده ام، اما فقط چهار مورد موفق دیده ام، اما این یکی بسیار نزدیک بود. تقریباً انگار دارید آن را از تلویزیون تماشا می کنید.
اگر از فرصت استفاده می کنید و چنین چیزی را مشاهده می کنید، خوب است که از آن آگاه باشید، اما مهمتر از آن، متوجه شوید که چقدر خوش شانس هستید که شاهد دستاوردهایی هستید که طبیعت انجام می دهد.
[ad_2]